گزارش كارگاه متقاعد سازي در زندگي شخصي و اجتماعي
فهرست محتوا
کارگاه متقاعد سازي در تاریخ 22 دی برگزارشد:
در اين جلسه در رابطه با متقاعد سازي كه درزندگي شخصي و اجتماعي ما بسيارنقش آفرين است، صحبت كردم.
فروشنده ای که کالایی در دست دارد ومي خواهد مشتري را متقاعد كند كه آن را بخرد، متهمی که روبروی
قاضی ایستاده است و درحال بيان دلايل بي گناهي خود است، تابلوهای بزرگ و رنگارنگی که مارابه تماشا
فرامیخوانند و يا حتي بيلبوردهاي تبليغاتي كه قصد تبليغ يك كالا يا يك خدمات را دارند، کارجویی که در حال
انجام مصاحبه ی شغلی است ودرحال بيان ايده هاي خود براي بهبود سازمان موردنظراست، كودكي كه به
شيوه خود درحال صحبت با والدينش جهت راضي كردن آنها براي خريد اسباب بازي دلخواهش است،
خانمي كه براي رفتن به مسافرت در حال مطرح كردن دلايل خود به همسرش مي باشدو……
همگی در پی متقاعد کردن مخاطب خود هستند. همانگونه که ولتر به زیبایی بیان کره است،حتی کسانی
که تمام همت و تلاش خود را صرف تبلیغ و تنوع عقاید میکنند ،هرروز و هر لحظه می کوشند دیگران را
متقاعد سازند که مانند ایشان بیاندیشند.
– با طرف مقابل هماهنگ شويد
طبق اصل هماهنگي در متقاعد سازي بايد به اين نكته توجه كنيم كه انسانها افراد شبیه خود را دوست
دارند . با آنها احساس راحتی میکنند، راحت تر به آنها اعتماد میکنند و راحت تر نظراتشان را میپذیرند.
*هماهنگي كلامي:
زماني كه مي خواهيم طرف مقابل را با استفاده از تكنيك هاي متقاعد سازي مجاب كنيم، سعی کنیم
خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و احساسات اورا درک کنیم.
اگر واقعا بیطرفانه صحبت کنیم، مخاطب بی طرفی ما را میپذیرد. اما واقعیت چیز دیگری است.
انسان ها فقط وقتی ما را بی طرف میدانند که در اظهار نظرها ،طرف آنها را بگیریم.
وقتی میخواهیم کسی را متقاعد کنیم به جای اینکه علیه او به بحث واستدلال كنيم سعی کنیم نقاط
مشترکی بین خود و طرف مقابل پیدا کنیم و اگر مجبور شدیم نظر مخاطب را رد کنیم هرگز این کار را به
صورت مستقیم انجام ندهیم. میتوانیم از عباراتی مشابه عبارات زیر استفاده کنید:
– من هم در گذشته همین طور فکر میکردم تا این که متوجه شدم….
– من هم همینطور فکر میکردم ولی به این نکته توجه نکرده بودم که ….
وقتی ابتدا همراهی و همفکری خودمان را به فرد نشان میدهیم نه تنها باعث شکستن مقاومتش
می شویم بلکه شرایطی ایجاد میکنیم که وقتی فرد از نظر اولیه اش کوتاه می آید آبرویش حفظ شود.
**هماهنگي و همزماني با زبان بدن طرف مقابل:
بايد در ارتباطاتمان دقت كنيم كه زبان بدنمان با زبان بدن طرف مقابل هماهنگ شود. به محض اينكه كسي
را مي بينيم، هماهنگي زبان بدن مان بينهايت مهارت ارتباط برقرار كردن با ديگران را به نفع ما تغيير مي
دهد. به عنوان مثال وقتي طرف مقابل نشسته بنشينيم، وقتي ايستاده بايستيم وقتي در حال قدم زدن
است با او هم گام شويم. همين همين گامي باعث بوجود آمدن حس اعتماد بين افراد مي شود.
***هماهنگ كردن لحن و آهنگ صدا:
براي متفاعد سازي طرف مقابل كمي جلوتر مي رويم و لحن صدايمان را با طرف مقابل هماهنگ مي كنيم.
اين نوع هماهنگي نه فقط در ارتباطات رودرو بلكه در ارتباطات تلفني نيز مؤثر است. لحن صحبتمان بستگي
به سرعت، دامنه، تن و قدرت صدا دارد. هيچ چيز به اندازه تند صحبت كردن طرف مقابل را عصباني نمي كند
مخصوصاً وقتي طرفمقابل ريتم صحبت كردن آرامي دارد.
يا وقتي تن صداي طرف مقاب پايين است بايد تن صدايمان را پايين بياوريم و تن صداي بلند در اين حالت
طرف مقابل را را از ما دور مي كند. در متقاعد سازي وقتي تن صدا، سرعت گفتار و زبان بدنمان را با طرف
مقابل هماهنگ مي كنيم در اين صورت يك حس آشنا و خودماني بودن بين ما و طرف مقابل به وجود
مي آيد. ودر اين صورت زمينه براي متقاعد سازي فراهم مي شود.
تمرين عملي:
دركارگاه متقاعد سازي كه برگزار شد از شركت كننده ها خواستم كه دو به دو گروه تشكيل دهند و ابتدا
خود را از لحاظ زبان بدن و لحن و تن صدا با طرف مقابل هماهنگ كنند. سپس پيرامون يك موضوع با هم
گفتگو كنند.. اما نحوه گفتگو و ادامه اين بحث را در گزارش بعدي ارائه خواهم داد.