قبل از اینکه درمسیر رسیدن به اهداف و رویاهایتان قدم بردارید،اول بایددقیقاً بدانید که چه می خواهید.

وقتی زندگی نامه زنان موفق را می خوانیم یا مصاحبه آنها را نگاه می کنیم ،متوجه می شویم که آنها

چقدر از آنچه می خواهند مطمئن هستند.

حتی گاهی این اطمینان ممکن است که سرسختانه به نظر برسد. ولی همین اطمینان چنان قدرت

و اراده ای به زنان موفق داده است که با حرارت و شوق فراوان به دنبال رویاهایشان رفته اند.

بعضی از ما با علاقه ای خاص بزرگ می شویم.

مثلاً آرزوی پزشک،نقاش یا شاعر شدن، داشتن بچه های زیاد و…  

بارها شنیدیم که افرادی که در شغل فعلی خود بسیار شاد و موفق هستند کسانی هستند

که از دوران کودکی تا کنون بارها به این شغل خودفکر کرده اندوتصویر ذهنی آن را در ذهن خودداشته اند

ولی متأسفانه اکثر ما، هدف روشن و دقیقی نداریم. همین دیروز با دوستی صحبت می کردم 

می گفت من اصلاً‌ هدفی ندارم که بخواهم برای آن تلاش کنم. و همین هدف نداشتن باعث شده بود

که دچار افسردگی شود.

گاهی اوقات نیز ما علاقه شدید را حس می کنیم ولی مرزهای آن مبهم است و مطمئن نیستیم

که با آن به کجا می رویم. به عنوان مثال خانمی بود که سالهای سال از شغلی به شغل دیگر

می رفت و فقط این را می دانست که می خواهد مسئول چیزی باشد ولی مطمئن نبود که آن چیز

چه چیز می تواند باشد . ممکن است شما در حالیکه کاملاً‌ مطمئن هستید چه می خواهید، شروع

کنید، اما سرانجام بر اثر عوامل خارجی زیادی، سر درگم شوید.

یا ممکن است که شما،گاهی از ته دل چیزی را بخواهید که اصلاً امکان پذیر نباشد.به عنوان مثال

من قبلاً دوست داشتم که یک مدیر مالی باشم ولی وقتی که در موقعیت کارمالی قرار گرفتم دیدم که 

چندان به آن علاقه ندارم. در آن زمان من مطمئن نبودم که دقیقاً چه می خواهم.

زنانی که هرچه می خواهند به دست می آورند، به خوبی می دانند که چه می خواهند. 

وقتی که آنها راجع به کارشان حرف می زنند، جمله هایی شبیه” دیوانه آن هستم” …

” این کار را با هیچ کاری در دنیا عوض نمی کنم”..”من عاشق کارم هستم”..” وقتی من در حال انجام

کارم هستم اصلاً متوجه گذر زمان نمی شوم”..” کار من به نوعی تفریح من هم می باشد”

را به کار می برند. نگران نباشید شما هم می توانید نسبت به چیزی این احساس را داشته

باشید. یکی از ویژگی هایی که در زنان موفق دیدم این است که از حسادت کردن نمی ترسند!!

آنها نکات و ویژگی هایی که زنان موفق دیگر دارند را می ببینند و پیش خود فکر می کنند

” خیلی چیز خوبی است، من هم آن را می خواهم”

البته حسادت اصلاً احساس خوبی نیست …اما من آن چیزی که از زنان موفق یاد گرفتم این است که

به جای سرکوب این احساس، آنها هوشمندانه این احساس را به کار می گیرند.

حسادت برای پایان کار چیز خوبی نیست اما برای شروع کار خوب است. حسادت این امکان را به

شما می دهد تا ببینید که آرزوهای واقعیتان کدامند…چه چیزی در زندگیتان می خواهید.حسادت،

تحسین تلخ است. در پشت حسادت نگرشی دست و دلبازانه ازتمام ویژگی های خوب و احساس

تحسین و علاقه به آنهاست.

تقریباً به همه ما گفته اند که آرزوهای خود را کنار بگذاریم یک دختر نباید بگوید” من آن را

می خواهم”. اگر در نقطه ای از زندگیتان هستیدکه نمی دانید چه می خواهید( من خودم در

دوره ای واقعا همینطور بودم)، یا اینکه به چیزی که فکر می کردید می خواهید رسیدید ولی متوجه

شدید که از آن لذت نمی برید…. دراین صورت درست مانند زنان موفق بگذراید ببینید که چه چیزی

در دیگران وجود دارد که شما خواهان آن هستید..این خواسته ها می تواند بچه دوم، شرکت خودتان،

یک ازدواج خوب یا یک ماشین مدل بالاتر و… باشد. 

سه سوال برای یافتن آنچه واقعاً به آن اشتیاق دارید

• در یک جمله آنچه واقعاً در دیگران دوست دارید که داشته باشید چیست؟

 

• کدام چهار کلمه می توانند آن چیز را به بهترین وجه ممکن جمع بندی کند؟  

 

• از آن چهار کلمه، کدام یک بیشتر شما را به خودش جلب می کند؟

 

بعد از آنکه مانند زنان موفق اشتیاق پنهان خود را کشف کردید و در مورد هدف و آرزویی که نداشتید

زنگ هشدار به صدا در آمد. وقت آن است که باهمه نیرو و توان خود حرکت کنید. در دنیا چیز های

متعددی وجود دارد که تنها به یک نفر تعلق پیدا نمی کند. بنابر این وقتی یک نفر توانسته به آنچه

که ما می خواهیم برسد بنابراین ما هم می توانیم.