تعریف باور – راههای تقویت باور – سخن سبز
سلام بر دوستان پرانرژی و هدفمند ..موضوع باور و راههای تقویت باور بسیار اهمیت بالایی در بحث عزت نفس ،اعتماد به نفس و رشد شخصی دارد از این رو تصمیم گرفتم در این ویدئو در رابطه با باور و راههای تقویت باور صحبت کنم. باورهای ما زندگی ما را می سازند..اگر در رابطه با زندگی شخصی و شغلی خودم و باور صحبت کنم ، می توانم به موارد متعددی اشاره کنم.
زمانی که باور و ذهنیت این را داشتم که من نمی توانم درامد بیشتری از ان چیزی که دارم کسب کنم، زمانی که این باور را داشتم که افرادی که موفق شده اند آدمهایی با ویژگی های خاص هستند. زمانی که باور این را داشتم که فقط از طریق تحصیلات بالا مثلاً داشتن مدرک دکتری می توان به موفقیت رسید.
اگر دلیل اصلی تغییر و رشد من را که یک کارمند معمولی بودم بخواهید بدانید قطعا یکی از مهمترین عواملش کار کردن روی باورهایم بوده است. البته وقتی صحبت از تغییر و رشد می شود من فقط منظورم مالی نیست. حس و حالم ، کیفیت روابطم ، عزت نفس و اعتماد به نفسم و قطعا درامدم! من از کارمندی با کارکردن روی باورهایم به شغلی رسیدم که هم در اون آزادی مالی هم آزادی زمانی دارم. زمانی که کارمند معمولی بودم که فکر می کردم مشکل اصلی محیط های کاری که حضور دارم و جای پیشرفت ندارند . بنابراین همیشه در پی این بودم که محل کارم را تغییر دهم خب اتفاقی که می افتاد این بود که من مدام محل کارم را تغییر می دادم اما بعد از مدتی دوباره همون آش و همون کاسه! پس مسئله جای دیگر بود من یک جای کارم می لنگید . راههای تقویت باور را آموختم. کار کردن روی باورهایم را آغاز کردم .وای خدای من نتیجه باور نکردنی بود.
این مقاله را بخوانید : افزایش عزت نفسفهرست محتوا
تعریف باور
باور یعنی فکری است که زیاد از طریق های مختلف در ذهن ما ایجاد شده است و دائما تکرار می شوند. سپس وارد ضمیر ناخوداگاه ما می شوند. فکری در ذهن ناخوداگاه ما وارد شود و به یک باور تبدیل شود که باید بارها و بارها تکرار شود. و فکری که برای ما به یک باور تبدیل شد زندگی و اینده ما را شکل میدهد چون هر چیزی که ما باور کنیم اتفاقات، شرایط، افراد و موقعیت هایی مربوط به همان باور را به سمت ما جذب میکند. باور یک نگرش است ، یک ذهنیت و لزوماً صحیح نیست. یعنی نه درست هستند و نه غلط صرفاً هستند و وقتی پذیرفته و یا رد میشوند قالب پذیر می شوند و شکل آن چیزی میشوند که ما پذیرفتیم . اما تعریف باور در ویکی پدیا : باور یا اعتقاد، وضعیتی در ذهن است که با وجود آن، فرد فکر میکند که چیزی درست است، بدون توجه به ابنکه آیا شواهد تجربیای وجود دارد یا نه، که با قطعیتی که بر حقایق مسلم دیگری مبتنی باشد، ثابت کند که آن چیز درست است. درمورد باور و فکر هنری فورد می گوید : چه فکر کنی میتوانی و چه فکر کنی نمی توانی در هر دو صورت درست فکر کرده ای.
راههای ساخت باور
این باورها و نگرش های ما دو دسته اند :
دسته اول : از طریق اطرافیان به ما منتقل شده اند
دسته دوم : باورهایی که نشأت گرفته از تجربیات خودماست
اجازه بدهید در این رابطه مثال بزنم . در رابطه با باورهای دسته اول که از طریق اطرافیان به خصوص خانواده به ما منتقل شده است. فرض کنید پدر شما اعتقاد دارد که پول درآوردن سخت ترین کار دنیاست. پول را باید بسیار به صرفه خرج کرد چون محدود است. بعد در خانه تان و در روزمره نتیجه این اعتقاد و باور را می بینید. پدر شما دائماً از نداری و فقر می گوید. از گرانی نالان است. در زمان خرید مایحتاج خانه، میوه یا مواد غذایی را برای مصارف خانه خریداری می کند که بسیار کم کیفیت است. گاهی معادل با بیرون ریختن پول است! این نگرش پدر شما بدون آنکه متوجه باشید کم کم توسط ضمیرناخودآگاه تان این باور را در شما می سازد که برای بدست آوردن پولی اندک باید بسیار تلاش کنید بعد از آن هم کم خرج کنید چون تمام می شود. وارد کاری می شوید که با وجود تلاش و زحمت فراوان در ان کار، هشت تان گره نه تان خواهد بود! بدون اینکه بدانید باور پدرتان را زندگی می کنید!
اما باورهای دسته دوم ، فرض کنید من این باور را دارم که اگر فقط یک نفر توانسته کاری را انجام دهد من هم یقیناً می توانم آن را انجام دهم . این باور از تجربیات خودم به دست آمده است. یعنی خودم به این نگرش و باور رسیده ام. اما من چطور به این باور رسیده ام ؟به عنوان مثال همکارم در محیط کارمان کارمند نمونه شده است. من به جای حسادت و غر غر کردن به رئیس مان، تک تک رفتارهای او را بررسی میکنم، الگو برداری می کنم و روی مهارتهایم کار می کنم. کم کم در کارم رشد می کنم و من هم در سال بعد کارمند نمونه می شوم. در نتیجه این نگرش و باور در من شکل می گیرد که اگر فقط یک نفر توانسته با جایگاهی که من می خواهم برسد پس من هم می توانم.
مثال دیگر: فرض کنید من اعتقاد دارم که هر فردی که خوب سخنرانی می کند ذاتاً سخنران زاده شده است و من مهارتش را ندارم و نمی توانم هم کسب کنم . خب اتفاقی که می افتد این است که من تلاشی هم در این جهت انجام نمی دهم( مثلاً در کلاس فن بیان و سخنرانی ثبت نام نمی کنم چون احساس می کنم فایده ای ندارد)
راههای تقویت باور از طریق شناسایی آنها
ازتون می خواهم که یک برگه بردارید و تا جایی که می توانید باورهایتان را در ارتباط با خودتان،روابطتان و درآمدتان،…. را بنویسید..ممکن است در شروع دشوار باشد دست کم ۱۰ تا ۱۵ باور محدود کننده و قوی بنویسید. باورهای محدود کننده را از باورهای نیرودهنده تفکیک کنید. باورهای نیرو دهنده مثل من انسان خوشبختی هستم . من انسان ارزشمندی هستم. من دوست داشتنی هستم . باورهای تضعیف کننده خود را نیز بنویسید. آدم جذابی نیستم، اگربه افرادجذاب نزدیک شوم دست ردبه سینه من میزنند، دیگران از من ارزشمند ترند، من شخص کم استعدادی هستم ،دیگران از من باهوش ترند..من انسان بدشانسی هستم..دیگران همیشه از من سوءاستفاده می کنند .
راههای تقویت باور از طریق تغییر باورهای محدود
باورهای ما سالهای سال توسط خانواده، مدرسه وجامعه برنامه ریزی شده اند و ما همان رفتارهایی را که از آن باورها نشأت میگیرد را انجام میدهیم.
در واقع سالها طول کشیده که باورها به این شکل درآمده اند و الان هم به زمان و کار کردن نیاز دارند تا تغییر کنند.
باورهای محدودکننده با تکرار های فکرها و عقاید ازسوی اطرافیان درما بوجود آمده اند ، پس باورهای نیرو دهنده هم بایدبا فکرهای مثبت تکرارشوند تا جایگزین آنها شوند. نکته مهم در تغییر باورها هم نشینی با افرادی است که بزرگ فکر می کنند و باورهای قوی و نیرومندی دارند. اما در ادامه به راههای تقویت باور اشاره خواهم کرد.
اطلاعات بیشتر و ثبت نام در سمینار باورهای یک قهرمان